- فیگور
تعداد مطلب: 2
- نقاشی
تعداد مطلب: 8
- معرفی هنرمند
تعداد مطلب: 4
- ابزارشناسی
تعداد مطلب: 11
- چهره
تعداد مطلب: 3
- نقد هنری
تعداد مطلب: 5
- طراحی
تعداد مطلب: 5
مسیر تحولات، تغییرات و پیشرفت تمدن غرب در عرصه علوم مختلف در 500 سال اخیر
نویسنده : حمیدرضا رضوی | بخش : نقد هنری | تاریخ : پنجشنبه, 7 بهمن 1395 ساعت: 15:42 | نظرات : 0 نظر
در"تمدن غرب" یکی از مهمترین فرازها و تأثیرگذارترین تحولات و تغییرات در قرن چهاردهم میلادی شکلگیری دوره رنسانس (عصر نوزایی) در شمال ایتالیا بوده است. این جنبش در سدۀ پانزدهم میلادی شمال اروپا را نیز فرا گرفت که منجر به شکلگیری عصر روشنگری شد. این دوره که پس از دوره تاریک قرون وسطی شکل گرفت، "مقابلهای" بود در برابر فشارهای کلیسا و تأکید روحانیون دینی برای پذیرش و عمل به آموزههای دینی؛ که بنیانگذاران رنسانس و عصر روشنگری با اقتدا به "عقل انسان" و تحلیل و بررسی علمی پدیدهها، که تأثیر شگرفی در تحولات و تغییرات و پیشرفت انسان در 500 سال اخیر داشته است به مقابله با باورهای دینی که بعضاً از نظر علمی نادرست بودند پرداختند. ابداعاتی مانند اختراع دستگاه چاپ با قابلیت تکثیر نظرات مختلف و اختراع تلسکوپ در رصد بهتر آسمان و ساخت میکروسکوپ در کشف جهان موجودات ریز و غیر قابل رویت با چشم انسان از یک سو و آثار نویسندگان و شاعرانی مانند پترارکا، دانته، جووانی بوکاچو و گوته، دانشمندانی همچون کپرنیک، کپلر، گالیله، نیوتن و اندیشمندان و فیلسوفانی مانند مارتین لوتر، دکارت، فرانسیس بیکن، اسپینوزا، ولتر، روسو، دیدرو، دالامبر، جان لاک، چارلز بل، تاماس هابز، دیوید هیوم، بومگارتن، کانت و روانشناسان و پدیدارشناسانی مانند پُرکینی، میولر، واگنر، هِرمَن و هنرمندانی چون داوینچی، میکل آنژ، رافائل، کاراواجو، رامبراند، گویا و بسیاری افراد از سوی دیگر در قرنهای 16، 17، 18 و 19 میلادی پایههای تمدن غربی با شکل امروزی را بر اساس "اندیشیدن" و "اتکا به انسان" و "انسان محوری" (اومانیسم) تحکیم بخشیده و شکل دادند و سبب شدند تحولات سریعی در قرن 20 و قرن حاضر در علوم مختلف شکل گیرد و افراد زیادی تا به امروز با قدم گذاشتن بر شانههای این افراد در گسترش و تخصصیتر شدن هر یک از این علوم، گامهای موثری برداشتهاند.
از این دوره به بعد تحول و تقسیم بندی در علوم مختلف مانند نجوم، فیزیک، شیمی، فیززیولوژی، زیستشناسی، پزشکی، پدیدارشناسی، فلسفه، زبانشناسی، زیباییشناسی و هنر و بتدریج شکلگیری علوم انسانی با زیر شاخههایی مانند علوم سیاسی و روانشناسی و جدا شدن آنها از آنچه که قبلاً در زیر سایه دین یا در فلسفه زیر نظر طبیعیات و مابعدالطبیعه بررسی میشد صورت گرفت و یافتن راههای مختلف و روشهای استقرایی و قیاسی و منطقی، در کنار علم ریاضی و هندسه، با تکیه بر تجربه و آزمایش در تدوین و تبیین نظریات دانشمندان، گامی بود برای نگاهی تخصصی در هر یک از این زمینهها و روشن شدن ابهامات و "کشف بهتر جهان پیرامون" و "خودِ انسان"، بدون اتکا به آموزههای دینی یا خرافات و توهمات باقیمانده از نسلهای قبلی.
پرفسور بُرینگ نویسنده کتاب تاریخ علم روانشناسی معتقد است "نظام فرهنگی موجود در هر زمان و هر مکان"، زمینۀ کارایی و به کار افتادن مغزهای متفکر و خلاق برای پیشبرد روندهای علم را ایجاد میکند که آن را از الزامات پذیرش ابداعات و اکتشافات و اختراعات میداند و برای توصیف آن از واژه زایتگایست (zeitgeist) به معنی روح زمان یا جو فرهنگی که اصطلاحی آلمانی است استفاده میکند. طبق نظر وی "پیشرفت علم" نتیجۀ فعالیت "مغزهای خلاق" است. ارزشگذاری به اکتشافات و پذیرش آنها توسط مردم، بستگی به عناصر و عوامل موجود در نظام فکری هر فرهنگ در هر مکان و زمان خاص یعنی zeitgeist دارد. به دلیل همین تحولات فرهنگی و پذیرش عمومی بوده که سبکهای مختلف (انواع ایسمها) در زمینههای فلسفی و هنری در این 5 قرن اخیر شکل گرفته است و هر یک، هر چند در تضاد با یکدیگر، کمک به پیشرفت و تغییر و تحول در تمدن امروزی غربی کردهاند و بدلیل ارتباطات جهانی امروزی و انتقال این علوم از طریق دانشگاهها و کتابها و راههای ارتباطی دیگر مانند اینترنت، سراسر جهان نیز تحت تأثیر تحولات این تمدن و جو فرهنگی آن قرار دارند خواه به عنوان مصرفکننده یا خواه به عنوان ادامهدهنده راه این تحولات.
منابع:
- تاریخ علم روانشناسی. جلد اول. نوشته بُرینگ. ترجمه دکتر سعید شاملو. انتشارات رشد
- آشنایی با آرای متفکران درباره هنر. دکتر محمد مددپور. انتشارات سوره مهر
- فلسفه به زبان ساده. جنی تیچمن و کاترین اوانز. ترجمه اسماعیل سعادتی. دفتر پژوهش و نشر سهروردی
- اینترنت
نظر خود را درباره این مطلب بیان کنید